داستان شیرینی از بخشش پدر توسط وین دایر
پدر او فردی بود که در قبال خانواده اش، کوچکترین احساس مسئولیتی نمیکرد و مدام در حال خوردن مشروبات الکلی بود تا اینکه او روزی خانوادهاش را با سه فرزند ترک کرد و رفت و دیگر از او خبری نشد. بعد از رفتن پدر زندگی بر وین دایر و خانواده سخت شد. تا اینکه مادرش بهناچار او را به پرورشگاه سپرد. وین دایر دوران شیرین کودکی را در پرورشگاه سپری کرد. او کم کم در پرورشگاه بزرگ شد و در دوران نوجوانی و جوانی به سختی هم کار و هم تحصیل می کرد. او پله های ترقی را یکی پس از دیگری گذراند. او سخنران و نویسنده ماهری شد. از او اکنون کتاب های زیادی به جای مانده. او روزی تصمیم میگیرد پدر لاابالی خود را که او را سالها رها کرده بود پیدا کند. و انتقام سالها سخت را از او بگیرد.
که وین دایر در کتاب باور کنید تا ببینید آن را بیان میکند. وین دایر روزی تصمیم میگیرد تا پدر مست و لاابالی خود را پیدا کند و به کین خواهی از او بپردازد. با جستجوی زیاد درمییابد که پدرش چند هفته پیش در شهری دورافتاده براثر ناراحتی کبد ناشی از نوشیدن الکل درگذشته است. سرانجام با هزاران پرسوجو، گور پدرش را مییابد. درحالیکه سرشار از نفرت و کین خواهی بود، بالای گور پدر میایستد. مدتی به گور نگاه میکند پس از چند دقیقه که به آن گور مینگرد، ناگهان عاطفهای پنهان از پشت سالها نفرت نسبت به پدر، زبانه میکشد و او را به گریه میاندازد. او در آن سیل اشک، پدر را باوجود همهی زخمهای روحی که به او وارد کرده بود، میبخشد. او پدر را میبخشد و با این بخشش شگفتآور و آنی، احساس میکند همهی سدهای روحی که شکوفایی احساس خوشبختی را که از او سد کرده بود با نیروی عاطفی این بخشش از بین میرود و او دوباره متولد میشود؛ و پس ازاین بخشش پی میبرد که
انسانهای که میبخشند، امکان پیشرفت بیشتری بهسوی آرزوهایشان را پدید میآورند. آنها میبخشند و خود را آزاد میکنند.
کرمون شاپ
درباره این سایت